گزارش کارگاه یک روزه نوروزی
عنوان کارگاه «وقتی تخم مرغ ها عجیب و غریب می شوند»
مربی: بهار ذکوی
این گارگاه با هدف آشنایی کودکان با فرهنگ و سنت و آیین باستانی نوروز تعریف و در قالب چندین فعالیت نوآورانه و بی نظیر اجرا شد.
گزارش کارگاه یک روزه نوروزی
عنوان کارگاه «وقتی تخم مرغ ها عجیب و غریب می شوند»
این گارگاه با هدف آشنایی کودکان با فرهنگ و سنت و آیین باستانی نوروز تعریف و در قالب چندین فعالیت نوآورانه و بی نظیر اجرا شد. تنوع فعالیت های این کارگاه براساس جشن ها و عناصر آئینی نوروز بوده است: چهارشنبه سوری، رسم قاشق زنی، کاراکترها و نمادهای فرهنگی «عمو نوروز» ، «خاله گل بهار» ، هفت سین و اجزای آن، تخم مرغ و جنبه نمادین آن، وسرنای سال تحویل به نشانه ی شادی و پایکوبی و مژده ی فرارسیدن بهار طبیعت.
1- آغاز کارگاه با جمع شدن مادران و کودکان پشت در کلاس بود که ضمن بزرگداشت رسم میهمانی و دید وبازدید نوروزی ، کنجکاوی و اشتیاق کودکان را نسبت به آنچه قرار بود ببینند همراه داشت.
2- پس از ورود شادمانه همه به کلاس، کودکان به کمک مادران و مربی کارگاه یک تخم مرغ غول آسا درست کردند. بچه ها با رنگ و قلم مو به نقاشی آزاد روی این تخم مرغ جادویی پرداختند و در این حین مربی نمادهای نوروزی هفت سین را برای آنها توضیح داد.
3- هنگام پذیرایی و دور همی مادران و کودکان در گرداگرد میز سفره هفت سین، مربی قصه ی عمونوروز و خاله گل بهار را از روی کتاب برای کودکان خواند.
4- مراسم چهارشنبه سوری اما با ابتکاری قابل توجه انجام شد. همه مهمان ها با شال های رنگی چشم ها را بستند و به سمت یک اتاق دیگر هدایت شدند که در آن جا تعداد زیادی شمع وارمر روشن روی زمین چیده شده بود و موسیقی چهارشنبه سوری پخش می شد. بچه ها پس از باز کردن چشم ها غوغایی از شادی و فریاد به پا کردند و همراه با مادران رسم پریدن از روی آتش را اجرا کردند و شعر معروف «زردی من از تو ، سرخی تو از من» را می خواندند.
5- سپس همه دوباره به کلاس جشن بازگشتند و بچه ها سرگرم رنگ کردن تخم مرغ های واقعی شدند که ناگهان صدای تق تق و ضربه از پشت در بلند و بلند تر شد. بچه ها پرسیدند: این صدای چیه؟
6- در اتاق مجاور، یکی از مربیان به عنوان همسایه، چهره خود را با پارچه ای پوشانده بود و قاشق زنی می کرد. بچه ها هم هریک صورت خود را با پارچه ای پوشاندند و کاسه و قاشق به دست برای گرفتن نخود و کشمش به خانه همسایه رفتند که خاله گل بهار آنجا منتظر بود تا به آنها نخود و کشمش بدهد.
کارگاه با حضور دو نوازنده ی محلی سرنا و دهل و رقص و شادی کودکان به پایان رسید. این کارگاه اولین تجربه ی بچه ها بود که تمام نمادها، جشن ها، و آیین های نوروزی را یک جا و به طور همزمان با مشارکت خود برپا کردند و با این نمادها آشنا شدند.