کودک و حجم
صاحب قلم، فرشته، کودک و حجم، تندیس ۵۹، ویژه نامه هنر در دنیای کودکان، 12 مهر 1384، صفحه ۲۱.
هدف از این نوشته نه بررسی نتیجه کار کودک، نه تربیت یک هنرمند، نه خلق یک اثر هنری، و بررسی روانشناسانه کودک و یا کار او، بلکه متمرکز شدن بر روی روند کار کودک به عنوان نوعی ارتباط ویژه و پیچیده با خود و جهان پیرامون است. این روند زمینهای است که کمک میکند کودک بهتر ببیند، لمس کند، بشنود و با یک ارتباط حسی، سازنده، قدرتمند، هوشمند و فعال با زندگی ارتباطی همه جانبه برقرار کند و لبه تماسش با جهان پیرامون و درون خویش را عمیقتر و وسیعتر نماید و از این رهگذر تواناییاش را در تغییر خود و پیرامون خویش توسعه دهد. تمام این اتفاقات به صورت غیرمستقیم و عینی حین ساخت و تغییر در یک مکاشفه دائمی صورت میگیرد.
در کلیه زمینههای ارتباط بصری چنین تغییرات و رشدی برای کودک رخ میدهد. بنابراین نکات مشترک زیادی در هرکدام از آنها وجود دارد. با توجه به این امر بگذارید به ویژگیهایی بپردازیم که در مورد حجمسازی و کودک، برجستهتر و در جاهایی منحصراً مخصوص این نوع هنر میباشد.
۱. مجسمهسازی ملموسترین و واقعیترین هنرهاست. در جریان این کار کودک به طور جدی به فضای واقعی و جهان پیرامون خویش وارد میشود.( برای درک این ویژگی، میتوان آن را با موسیقی که انتزاعیترین هنرهاست مقایسه کرد).
۲.حس لامسه؛ قویترین نوع ادراک خود را در حجمسازی باز مییابد و رشد میدهد.
۳. نوع روابط بین سطوح؛ بستر خاص و ویژه خود را داراست. چگونگی شکلگیری سطوح در کنار هم، تیزی و نرمی (سطوح)، برآمدگی و عمق آنها همه و همه درک متفاوتی از مجموعه هنرهای بصری ایجاد میکنند.
۴. روابط بین آنچه کودک میسازد (فرم) با فضا؛ آنجا که شیئی هست و آن جایی که نیست در حقیقت رابطه بین جنسیت و سیالیت پیرامون را باز مییابد.
۵. روی مسئله جنسیت به واسطه ویژگی کار حجمی به شدت حساس میشود و از این روست که با شناخت دقیقتر جنسیتها، شکلپذیری پدیدهها را بهتر درک میکند و همین امر خلاقیت او برای شکل بخشیدن به تصورات ذهنیاش کمک جدی و موثری میکند. او در زمینه جنسیتها با مفاهیم وسیع و گستردهتری روبهرو می شود. مفاهیمی چون کششپذیری، مقاومت و ایستادگی، سکون، حرکت، نرمی و سختی، وصل و گسست، تراکم و سفتی و شلی و پراکندگی و …
کودک با تمرکز، متوجه رنگها در جنسیتهای یکسان میشود (نظیر انگور کال و رسیده) و همچنین با درک تفاوت بافتها مثل تازگی و جوانی عناصر و پیری و کهنگی آنها(مانند پوست پیر و جوان) را به فرم دلخواه خود شکل میدهد.
۶. در جریان کار، او مهارتهای جدید کسب میکند. در زمینه چسباندن، استفاده از انواع حائل، آرماتور، سیم، توری، استفاده از ابزار جدید و متنوع، تواناییهای خود را گسترش میدهد. همه این مهارتها الگوهای ذهنی او را کاملتر میکنند.
۷. مهارتها و تواناییهای متنوع و جدید و ویژه به او یاری میرساند تا بتواند با اقتدار و تسلط بیشتر، ایدهها و الگوهای ذهنی خود را اجرا کند. (توانمندی در اجرا یعنی دوباره دیدن، یعنی الگوهای رشد را توسعه دادن. دیدن مجدد به ایدههای جدیدتری میانجامد و ساخت مجدد این الگوها عبارت است از رشد.)
لازم به یادآوری است که تأکید ما بر روی دیدن با آنچه بزرگسالان اطلاق میکنند فرق مهم و جدی دارد. دیدنی که در کار حجم مدنظر ماست در هنگام ساخت و با لمس و ایجاد فرم دلخواه پدید میآید.
۸. در طی این پروسه کودک با مقوله وزن درگیر میشود و ادراک سبکی و سنگینی و درک میزان تراکم و پراکندگی عناصر جز مهارتهای او میشود.
۹. مسئله فضای پیرامون او به صورتی متفاوت به واسطه کار حجمی در اثری که خلق میکند حضور پیدا میکند.
۱۰. در طی این مراحل او همچنین با مفاهیم تازهای از تعادل برخورد میکند. در اینجا مهم است که ما درک او را از تعادل بدانیم، تعادل برای کودک یک لحظه محدود است که او با پیرامونش تماس برقرار میکند. تعادل به مفهوم ایستایی نیست لذا او در جریان ساخت فرمها و کار مورد نظر خود به مفاهیم دیگری نیز برخورد میکند و ادراک او از تعادل نیز توسعه مییابد. به یاد داشته باشیم که پروسه و شکلگیری کار کودک نشاندهنده نوع نگاه و ارتباط او با هستی است از آن ساده نگذریم. لذا هنگام کار کودک توجه داشته باشیم:
ـ با کدام بخش از دستهایش کار میکند. از کف دستها استفاده میکند یا انگشتانش را هم به کار میگیرد و با چه شکلی.
– از طریق کم کردن، به فرم دلخواه خود میرسد یا با اضافه کردن.
– به جزئیات میپردازد؟
– کلی نگر است؟
– تکرار میکند، آیا در تکرار به تغییر میرسد؟ یا تکرار یکنواخت دارد.( توجه داشته باشیم که تکرار یک عمل بیهوده نیست این روند حتی خود ما را به عمق و ژرفا میبرد و به تغییر و توسعه میرساند. لذا آنچه که از تکرار میگوییم یک عمل مکانیکی ثابت مثل چاپ نیست.)
– آیا محصول کارش را حفظ میکند و یا آن را تخریب میکند؟
– آیا به مادهای که با آن کار میکند تسلط دارد یا نه؟ (در اینجا نقش ما در یاری رساندن به او برای تسلط بر ماده مورد استفاده بسیار موثر است.)
– در چه مرحلهای از رشد ذهنی به سر میبرد. در مرحله خط خطی است یا در دوران Golden Gate به سر میبرد.
– آیا به ساختارهای هارمونیک و همگن توجه دارد؟
– آیا به ساختارهای غیر هارمونیک، غیر همگن و کنتراست توجه دارد؟
دیدن همه این ویژگیها کمک میکند تا بدانیم در کدام مرحله چه حرکتی میتوانیم داشته باشیم تا به روند توسعه خلاق او در کار حجم یاری رسانیم. در انتها باید تشکر کنم از همه کسانی که به من آموختند به ویژه از آقایان حمید شانس و نادر فاطمی که این جمعبندی بدون یاری و آموزش آنان میسر نمیشد.