هنر فرصتی برای بروز احساسات و اندیشه ها
(زهرا فرمانی / محقق و کارشناس هنر کودکان – روانشناس)
فرمانی، زهرا، فرصتی برای بروز احساسات و اندیشه ها، ماهنامه جهان هنر، سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1385.
هنر و کودک
در بحث هنر کودک دو مقوله کاملاً مجزا مطرح است. هنر برای کودک و هنر کودک. آنجا که هنرمند بزرگسال با ابزار هنری فعالیتی برای کودکان انجام میدهد، هنر در خدمت کودک قرار میگیرد و آنجا که کودکان شخصاً ابزار هنر را در اختیار میگیرند تا احساس و اندیشه و تجربهشان را بیان کنند، قلمرو هنر کودک است. این دو مقوله در عین جدایی و استقلال، تأثیر جدی بر یکدیگر دارند. در تحلیل و بررسی هر کدام، نقاط مشترکی وجود دارد.
کودکی که ابزار هنر را در اختیار میگیرد، متأثر از مجموعه عناصر هنری است که پیرامون او را فرا گرفته است؛ چه آثاری که توسط بشر پدید آمده است و چه طبیعتی که در آن زیست میکند.
هنرمندی که از ابزار هنر استفاده میکند تا آفرینشی در خدمت کودک داشته باشد، مجموعه تواناییها، نیازها، علایق و انگیزههای کودک راهنمای اوست تا سودمندی اثرش کم مایه نباشد. یکی از راههای دسترسی به این مجموعه، هنر آفریده شده توسط خود کودکان است.
هنر برای کودک
کودکان نفس میکشند،
کودکان زندهاند،
کودکان هوشیارند.
پنج حس کودک او را یاری میدهد تا هوشیار و توانا نفس بکشد تا متأثر از اطراف خود است. آنچه را میبینید، میشنود، لمس میکند، میبوید و میچشد، در رفتارهایش منعکس میشود. عکسالعملهای او بازتاب دریافتهای روزمرهی اوست. تحقیقات نشان میدهد که او حتی در زمانی که به صورت توده سلولی در حال تکثیر شدن در شکم مادر است، تحت تأثیر موسیقی و صدایی است که در پیرامون مادر پخش میشود. او لمس مادر و دیگران را حس میکند، متأثر از غذا و هوایی است که مادر از آن بهره میبرد و تحت تأثیر متن و شعری است که مادر میخواند و میشنود.
تحقیقات دانشمندان گویای آن است که همهی آنچه به کودک از نخستین ماههای به وجود آمدنش عرضه میشود، در حافظهاش بایگانی میشود. ممکن است آنها را به یاد نیاورد یا در موردش سخن نگوید، اما حافظههای بعدی او بر پایه آن اندوختهها استوار خواهد شد.
به این ترتیب کودک از هر آنچه پیرامون آن را احاطه کرده است، با پنج حس خود تأثیر میگیرد و هوشیاریاش غنی میشود.
غنای این هوشیاری مدیون تلاش ماست!
ما در پیرامون او چه تدارک دیدهایم؟
کودکی که از بستر بر میخیزد، تا به بستر باز میگردد. مدام در معرض تحریک حواس پنج گانهاش است.
ما تا چه حد هوشیارانه پیرامن او را آراستهایم؟
مروری کنید به زندگی نزدیکترین کودکی که در کنارتان است.
با چه حالتی از خواب بر میخیزد؟ چه بویی به مشامش میرسد؟ چه رنگهایی اشیا و اطراف او را پوشانده است؟ حجمهای پیرامونش چگونه کنار هم قرار گرفتهاند؟ ذائقهاش را به موادی آغشته میکنیم؟ مواد مورد لمس چقدر تنوع و دلپذیری دارد؟
شما هنرمندید.
مخاطب من شما،
خواننده عزیزم،
شما هستید که هنرمندید!
به اطرافتان نگاه کنید! به اتاق به خانه، به خیابان، به مدرسه، به شهر و طبیعت کنار کودک!
هنر را جستجو کنید!
هنر را جستجو کنید!
هنوز به هنر برای کودک نرسیدهایم، هنر به طور عام را جستجو کنید!
صادقانه بگویید، چقدر هنرمندانه است؟ …
طبیعت سرشار از زیبایی است. از آسمان تا زمین، نقطه به نقطه.
از صوت و از رنگ و فرم، از بو و مزه تا جنسیتها. اگر میگذاشتیم کودکان در طبیعت عریان از تدارکات تمدن زندگی شهرنشینی به سر ببرد، بی شک و از هنگامی که از بستر بلند میشد تا هنگامی که به بستر میرفت از زیبایی هنر و طبیعت بهره میبرد. از صدای پرندگان و تابش نور خورشید سحری، از سبزی گیاهان و گونه گونی رنگ گلها، از تیرگی و سترگی کوهها، از عظمت و آرامش کویرها، از دیدار و لمس جانداران لذت میبرد.
طبیعت قُل میزند از هنر، قل میزند از زیبایی آرامش بخش روح و جسم کودک. اما در زندگی شهر نشینی، در کنج دیوارهای برجها و آپارتمانها، در حصار تنگ خانهها و ازدحام وسیله در اتاقش، چه چیز برایش به ارمغان آوردهایم؟
یک نفس عمیق بکشید! بوهای اطرافتان را با دقت حس کنید! آیا بوهای خوشایندی است؟ آیا در تدارک بوهای خوش آیند، بوهای آرامش بخش، بوهای احساس برانگیز، هیچ توجه هنرمندانی شده است! اگر دود گازوئیل، اگر سهم حاصل از سوخت بنزین ریههای او را نمیسوزانند آیا بوی خوشایندی در اطرافش حس میشود؟ او میتوانست رایحه مسرتبخش گلها، سبزهها، درختان، شبنمها و حیوانات را حس کند و پرنشاط از نفس تازه به هیجان آید. به خوراکیهایی که به او میخورانید، توجه کنید. چیپس و پفکها، سسها و کالباسها و شکلاتهایی با رنگ و مزه شیمیایی، ذائقه او را مسموم کرده است. چه زیبایی در طعم و چه زیبایی در چینش خوراکیهایش به کار برده شده است؟
آیا در بشقاب غذا و سفره پیش رویش، اثری از هنر چیدمان مواد غذایی دارید؟ با حس لامسهاش چه کردهاید؟ آیا فرصت دارید همه چیز را لمس کنید؟ آیا در لمس طبیعت و اشیا و مواد فرصت، تأمل و تمرکز دارد؟ آیا لباس و وسایل و اسباب بازیهایش تنوع دلپذیری برای تحرک حس لامسهاش دارند؟ آیا فرصت دستکاری و بازی با مواد متنوع را دارد؟ آیا هنرمندانه به سراغ مواد قابل لمس او رفتهاید؟ شنواییاش با چه صوت و صدایی تحریک میشود؟ با تبلیغات و کارتونها و فیلمهای مکرری که معمولاً با حداقل توانایی هنری ساخته شدهاند، مقابل تلویزیون گوشهایش پر میشود از صدای فریاد، وحشت، شلیک، گوشهایش بمباران میشود. موسیقی که از دستگاههای صوتی میشنود آیا بویی از اصالت و فرهنگ و سنت دارد؟ آیا ارزش هنری جهانی و نه حتی مناسب سن و توان و درک او دارد؟ یا موسیقیهایی را میشنود که کمترین ارزشی برای کودک قائل نیست، چرا که کمترین شناختی از او و تواناییهایش ندارد. آیا موسیقی که در فضای زندگی کودک پخش میشود، کمترین فرصت تأمل و تمرکز برای برانگیختن احساس و عواطف رقیق او را فراهم میکند؟ چه میبیند؟ دیدن معمولاً مهمترین و گاه تنها حسی است که برای هنر کودکان مطرح شده است. بیشترین توجه را فقط به هنر بصری اختصاص دادهاند یا فقط آن را میشناسند. با این حس که بیشتر از همه مورد نظر بوده است، چه کردهایم؟ چقدر تابلوهای زیبا در محیط و تصویرهای مناسب در کتابهای او داریم؟ به کتابها و مجلههای روی دکهها و پشت ویترینها نگاهی از منظر هنر بیندازید، به نقاشیهای دیوارها، نردهها، خط کشیها، علائم و تابلوها. در شهرتان کمی بچرخید، چرا راه دور میروید، به همین خانهها و اتاقها نگاه کنید، چقدر هنر رنگآمیزی و فرم و شکل میبینید؟ چقدر از آنها کودک را هم دیدهاند؟ به حجمهایی که کنار هم چیده شدهاند، نگاه کنید، تناسب و هماهنگیشان با هم، با محیط چقدر هنرمندانه است؟ حتی به دانشکدههای هنر نگاهی از منظر هنر بیاندازید. به داخل ساختمانها، وسایل، مبلمان، کمدها، اشیا تزیینی چقدر هماهنگ و متناسب است، حتی اتاق خود کودک؟ چقدر کودک و نیازهایش در آنها دیده شده است. چقدر به هنر با ابعاد کلیاش و با ابعاد هویت بومی و ملی توجه شده است.
ما کجا و کی هنر را دیدهایم؟
ما کجا و کی هنر کودک را شناختهایم؟
کودک مادر محیط زندگیاش نفس میکشد. میبیند
میشنود
بو میکشد
مزه میکند
و از همه آنها میآموزد،
و از آموختههایش در بیان احساساتش در هنرش مدد میگیرد. کسی نیست که در شهر قدمی بردارد و کودک از او متأثر نشود. از همکاران شهرداری که شهر را تمیز میکنند و رستنیها را زندگی میبخشند، تا هنرمندانی که شهر را تزیین میکنند و صدها نفر که زندگی کودک را میسازند.
حالا شما هنرمند عزیز.
چه ارمغانی برای کودک دارید؟
موسیقی، نمایش، تصویر، طراحی صنعتی ، معماری، طراحی لباس، مجسمه، صنایع دستی، فیلم و کارتون، در هر عرصه هنری که فعالیت میکنید چه آنجا که مستقیم با هنر برای کودکان ارتباط دارید و چه آنجا که میدانید کودک هم از هنر شما بهره میبرد.
کودک را بشناسید.
نیازها، علایق، انگیزه و تواناییهای واقعی او را بشناسید، نه آنچه را به او تلقین شده است. فرهنگ، سنت و ریشههای او را در خاک بشناسید. از بهترین دستاوردهای هنر برای کودکان در جهان با خبر شوید، آفرینش هنر برای کودک به مراتب سختتر و پر مسئولیتتر از هنر برای بزرگسالان است. چرا که علاوه بر شناخت هنر خوب و تسلط بر حوزه هنریتان ،کودکی را که سالها از آن دور شدهاید هم باید خوب بشناسید و آنگاه به هنر کودکان بپردازید. راهی بس سخت و ظریف پیش رو دارید اگر از عهده آن برآیید، خدمتی کردهاید در خور ستایش و اگر نه آسیبی زدهاید، جبران نشدنی. هنرمند عزیز بار سنگینی به دوش دارید. هر گامی که برمیدارید کودکی در نزدیکی شما آن را حس میکند.
هنر کودک
کودک بالقوه خلاق و آفریننده است. او از محیط میگیرد، با مجموعه تواناییها و تجربههای قبلی خود در هم میآمیزد و بروز آن چیزی است، خاص خودش.
هنر کودک به تمام عرصههای هنر که در اطراف اوست، ارتباط پیدا میکند.
این تصور غلط که هنر کودک را فقط نقاشیهای او میبینند، شاید به این لحاظ است که ثبت و جمعآوری نقاشی سادهتر بوده است و بیشتر مورد بحث و تحلیل روان شناسان قرار گرفته است و شاید تنها در این حوزه تحقیقات ارزشمند، ترجمه و تألیف شده است. عمده بررسیها و تحلیلهای نقاشی کودکان توسط روان شناسان انجام شده است و بیشتر منظور آن شناخت بیشتر از کودک بوده است.
از آن جا که وسیلهی اثرپذیر و اثرگذار برای ترسیم در کنار اکثریت قریب به اتفاق کودکان قرار دارد، فرصت بیشتری برای بررسی ویژگیهای ترسیمی کودکان به وجود آمده است. پژوهش و تجربههای بسیاری روی آثار موسیقی و حجمسازی کودکان در جهان شروع شده است، میتوان با مطالعهی آنها پایهی تفکر بررسی هنر کودکان را در کشورمان وسیعتر کرد.
شما در هر هنری که به آن مسلط هستید، میتوانید فعالیت کودکان را در آن حوزه هنری بررسی کنید. اگر معمار هستید یا عکاس یا طراح صنعتی، نقاش یا نویسنده، طراح لباس یا مجسمهساز، بازیگر یا طراح پارچه، فرق نمیکند. ابتدا مقوله هنر خود را خوب بشناسید، ابعاد خلاق و ابتکاری در آن را پیدا کنید. بعد به مطالعه موثر و دقت کافی به کودک مخاطب خود داشته باشید. در هر گروه سنی که هستید ، به بررسی مراحل رشد همه جانبه آنها و ویژگیهای تفکر و ویژگیهای ترسیمی آنها بپردازید. به محیط آموزشی، بازی و زندگی کودک سر بزنید، بنشینید و کودک را مشاهده کنید، به حرفهایش گوش بدهید. برنامههای خلاق آموزشی آنها را مطالعه کنید. سپس به این بیندیشید که از آنچه در حوزه هنر مورد نظر خود و تخصص ویژه خود دارید، چه چیز را میتوانید با کودک سهیم شوید. به این بیندیشید که از بین رفتارها و فعالیتهای کودک کدام مستقیم یا غیر مستقیم به حوزه هنر مورد نظر شما ارتباط پیدا میکند. اگر خوب ببینید و خوب بیندیشید و خلاق فکر کنید، حتما این ارتباط را پیدا میکنید. چرا که همه هنرها برخاسته از زندگی انسان است. زندگی انسان نیز در مراحل رشد تکاملی خود از کودکی به بزرگسالی میرسد. حالا کار شما این است که ابزار کافی و مناسب سن کودک را در اختیار او قرار دهید، صبر کنید تا ببینید چگونه با آن ابزارها کار میکند.
برای کودک بگویید که شما کی هستید، چه میکنید، حاصل فعالیت هنری شما چیست و کجا نمونههایی از آن را در زندگی روزمرهی خود پیدا میکند و حاصل فعالیت شما چه تأثیری در زندگی دارد. باید بتوانیم حرف ها را چنان ساده و صحیح بیان کنیم که کودک مخاطب شما آن را درک کند. برای این منظور همان مشاهدهی دقیق رفتار او و شنیدن حرفهای او لازم است. اگر به حرفهای کودک خود گوش کنید، یاد میگیرید که چگونه تجربههایتان را با آنها سهیم شوید و یاد میگیرید که چگونه به او فرصت ابراز احساس و اندیشهاش را از طریق هنر مورد نظر خود فراهم کند. او ابتدا مدتی به تجربه و تقلید میپردازد و بعد از مدتی اگر شما زیاد دخالت نکنید، رفتارها و فعالیتهای شخصی خود را در آن حوزه ابراز خواهد کرد.
تجربههای کار هنری با کودکان در برخی از شاخههای هنر در کشورمان محدود است.
به نقاشی و خمیر بازی و گاهی نمایش و موسیقی محدود شده است که معمولاً به آموزش مستقیم و یادگیری ذهن بسنده میکند. در اینکه کودک مانند معلمش کپی کند و تقلید کند خرسند میشوند و تشویقش میکنند و کمتر هنر را وسیله ابراز احساس از طریق ابزار قرار میدهند.
شما هنرمند عزیز
هر جا که هستید، و در هر حوزهی هنری که فعالیت میکنید،
جای خالی پژوهش و تجربه با کودکان خالی است.
شما معلم عزیز
هنر کودک را به چند حوزه محدود نکنید.
هنر کودک را به آموزش فن محدود نکنید.
فرصت دهید که هنر فرصتی شود برای بروز احساس و اندیشه و تجربه کودک هر چقدر هم که ناشیانه باشد، بگذارید هنر فرصتی برای تخلیهی انرژی، و روانی و تعالی رشد کودک فراهم آورد.