پنج دلیل براي اینکه چرا آموزش هنر به بچه ها به موفقیت در فناوري کمک می كند

پنج دلیل براي اینکه چرا آموزش هنر به بچه ها منجر به موفقیت آنها  در حوزه فناوري می شود

نوشته: کریستینا دسماریس

به هنرمندترین افرادی که می شناسید فکر کنید. حالا مهندسان، برنامه نویسان و متخصصان فناوری اطلاعات را به خاطر بياوريد. به نظر دو قطب متضاد هستند، درست است؟ حقيقت اين است كه اينطور نيست. افرادی که سابقه موسیقی، تئاتر و هنر دارند در واقع برای مشاغل فنی مناسب هستند. یعقوب اسمیت، رئیس و بنیانگذار پاكِت، كه یک شرکت فناوری در نيويورك است و  زیرساخت ابری را برای توسعه دهندگان و شرکت های بزرگ فراهم می کند قبل از تاسیس پاكت در سال 2014 سالها با ارکستر مجلسی فیلادلفیا همكاري مي كرده  و در اپراهاي مختلف شركت مي كرده است.در اینجا سخنان وی در مورد اینکه چرا آموزش هنری به بچه ها کمک می کند تا به بزرگسالانی تبدیل شوند که در فن آوری پیشرفت می کنند را ميخوانيم:

 بهترین هنرمندان دارای نظم و انضباط هستند

آموزش هنری به بچه ها کمک می کند که مستقل شوند، و دائما در جستجوی راه هایی برای بهبود و پیشرفت باشند. این برای نوآوری در فناوری ضروری است، جایی که رسيدن به یک هدف ناممكن مي شود شما برای دستیابی به آن در جايي  ديگر تلاش می کنید.

با استعدادترین هنرمندان قادرند متفاوت فکر کنند

آموزش هنری به ایجاد اندیشمندان خلاق و متفاوتی کمک می کند که بر اساس مطالعات خود ميتوانند  نظرات دقيقي ارائه دهند. به همین دلیل است که بسیاری از کارآفرینان فناوری دارای پیشینه ای خلاقانه هستند.

هنر و علم از جهات مختلف به هم مرتبط هستند

آموزش هنر درجه بالایی از استعداد فنی را شامل می شود، از جمله توجه شدید به جزئیات. درست مانند برنامه نویسی قوانین، هنگام موسیقی یا رقص هم بسیار مهم هستند.

هنرمندان می دانند چگونه اجرا کنند و چگونه در پروژه هاي بزرگ همکاری کنند

هنرمندان عادت به ایستادن و ارائه روی صحنه  دارند. آنها مجری هاي آموزش دیده ای هستند. و از قدرت  رهبری برخوردارند و در عین حال می دانند چگونه با هم کار کنند تا يك تيم يا گروه دور هم جمع شود.

آموزش هنر ، تاب آوری را به كودكان می آموزد

شما به عنوان یک هنرمند بارها شکست می خورید. بلند می شوید و پاساژ یا حرکت رقص را هزار بار تمرين می کنید تا درست انجام شود. این یک ویژگی واقعاً مهم است هنگامی که شما در زمینه فناوری شروع به كار می کنیدانگار  یک دیوید هستید که با چند جالوت مبارزه می کند.

به استعداد برخی از نوآورترین افراد در استارتاپ های فناوری نگاه کنید، اغلب افرادی را خواهید دید که سالها آموزش هنر را سپری کرده اند.

.

انتخاب و ترجمه : ریحانه علویان

شهریور 1400

منبع

بچه های ما اکنون بیش از همیشه به آموزش هنر نیاز دارند

 

بچه های ما اکنون بیش از همیشه به آموزش هنر نیاز دارند

نویسندگان :فرانك گري و ماليسا فروزي شريور  

ترجمه: ریحانه علویان

در ميانه روزهاي پر تنش پاندمي، و اوضاع ملتهب سياسي جهان، بايد با پر رنگ كردن جايگاه هنر در سيستم هاي آموزشي التیامی بر جان و روح كودكان باشيم.

هیچ وقتي برای هدر دادن وجود ندارد. بچه های امروزی هیچ فرقی با بزرگسالان ندارند. امروزه کودکان درگیر دیوارها شده اند، فاقد تعامل انسانی هستند و در اضطراب هایی گیر افتاده اند که همه بايد نگران آنها باشند. محققان در حال پیگیری افزایش جهانی تعداد كودكاني هستند که علائم افسردگی بالینی را گزارش کرده اند. و بدتر از این، خدمات بهداشت روانی مدرسه ها نيز محدود شده است.

خبر خوب این است که ما می توانیم به كودكان کمک کنیم تا نه تنها احساسات دشوار خود را بیان کنند ، بلکه آهنگ روح خود را نیز بازيايند. نقاشی و سرامیک ، موسیقی و رقص ، عکاسی و سینما اینها فقط یک سرگرمی نیستند. آنها یکی از آزاد کننده ترین راههای بشریت به سوی خلاقیت و کاتارسیس هستند. هرکسی که جلوی یک مجسمه باستانی ایستاده و احساس تعجب کرده باشد، یا به قطعه ای از موسیقی کلاسیک گوش داده و احساس آرامش کرده باشد، یا به نقاشی رنسانس خیره شده باشد و قدرت عالی را در انتقال احساسات در سنین مختلف درک کرده باشد. ميتواند آزادي روح خود را در مقابل هنر دريابد. هنرهایی مانند معماری و طراحی به ما می آموزد که تصور کنیم و آینده ای را ایجاد کنیم که همه ما می توانیم در آن سهیم باشیم هیچ چیز مانند هنر ما را متحول نمی دهد.

با این وجود، حتی قبل از شیوع COVID-19 ، مدارس سراسر کشور آموزش هنر راچندان جدي نميگرفتند. اکنون که مدارس در حال گذراندن چالش برانگیزترین سال تحصیلی در حافظه خود هستند، آموزش هنر می توانند يك  “وضعیت فوق برنامه” دائمی باشد.

برای دانش آموزان ، معلمان ، والدین – برای همه ما – این یک چالش بزرگ است.  مطالعات نشان داده است دانش آموزانی که هنرها را در برنامه درسی اصلی خود دارند ، در خواندن و ریاضیات نیز پیشرفت می کنند. آموزش هنر نه تنها با معدل بالاتر بلکه با نرخ تعلیق و ترک تحصيل در سالهاي  پایین تر مرتبط است. علاوه بر این ، كودكاني که آموزش هنر مي بينند سطوح بالاتری از همدلی ، تحمل اجتماعی و مشارکت مدنی را نشان می دهند. آیا در حال حاضر جهان  به ویژگی هایی بیشتر از این نیاز دارد؟

تصادفی نیست که دانش آموزان مدارس با عملکرد پایین در کشور به هنر دسترسی ندارند. همانطور که تغییر به سمت یادگیری دیجیتالی شکاف بین برابری آموزشی را افزایش می دهد، هنرها می توانند به محروم ترین دانش آموزان شانس موفقیت بيشتر بدهند. والدین گزارش می دهند که برنامه های هنری باعث می شود مدارس پوياتر و فعال تر شوند. آنها می گویند آموزش هنر به آنها کمک می کند تا كودكان بهتر با رشته هاي مختلف ارتباط برقرار کنند. آوردن موسیقی در کلاس ریاضی، مجسمه سازی در مطالعات اجتماعی، نقاشي در علوم و موارد دیگر. نود و هشت درصد معلمان در مدارس مورد مطالعه ما به ما می گویند که آموزش هنر در این سال چالش برانگیز تأثیر مثبت یا بسیار مثبتی بر دانش آموزان گذاشته است.

هنر، پادزهر برنامه های درسی محدود و تكراري است و باعث افزايش اعتماد به نفس دانش آموزان در آزمون های درسي است. به عنوان یک انسان، ما  از هیجان ، شادی و سرگرمی که هنرها همراه دارند به وجد مي آييم. هنر تجربه يادگيري خلاق ، آموزش و رشد را به ارمغان می آورد. چيزي كه در دل استرس و فشار اين روزها كودكان به آن نياز دارند.

همانطور که هنرها می توانند جامعه یک مدرسه را زنده کنند، می توانند به بازیابی روح ملت هم کمک کنند. به همین دلیل است که کار دسترسی كودكان به هنر از سطوح بالاي مديريت جامعه شروع می شود. انتخاب مديراني كه  بدانند بازسازی شرايط جامعه نيازمند ایجاد فضایی برای ابراز خلاقیت است. مديراني كه برای تأمین بودجه برنامه های هنری ، استخدام معلمان هنری بیشتر و خرید آلات موسیقی و لوازم هنری با یکدیگر همکاری کنند. سرانجام ، در خانه و در کلاس درس ، معلمان و والدین باید یکدیگر را مسئول بدانند که به کودکان زمان ، فضا و منابع لازم برای رقصیدن ، طراحی ، نقاشی و آواز خواندن را بدهند.

به هر حال ، آینده ما فقط شامل كودكان نمی شود، بلکه به آنها بستگی دارد. دیری نمی گذرد که آنها از دوران کودکی خود خارج می شوند و وارد دنیای پر دردسر ما می شوند. اگر می خواهیم آنها از قدرت خلاق لازم برای حل مشکلات برخوردار باشند، باید بدانیم اکنون بیش از هر زمان دیگری، آنها به هنر نیاز دارند.

مرداد 1400

منبع: مجله تایم

چرا بچه‌ها نقاشی را دوست دارند؟

چرا بچه‌ها نقاشی را دوست دارند؟

زهرا بیگلو – کارشناس علوم تربیتی/مربی کودکان.

بیگلو، زهرا، چرا بچه ها نقاشی را دوست دارند؟، ماهنامه جهان هنر،  سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1385، صفحه ۴۴.

علت علاقه کودکان به نقاشی به طور دقیق معلوم نیست. عقیده تمام متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و کارشناسان هنر کودکان و آخرین پژوهش‌های به عمل آمده هم گویای این مطلب است و معلوم نیست چرا، کودکان نقاشی را دوست دارند و نقاشی می‌کشند. کارشناسان دلیل‌های متفاوتی را بیان می‌دارند، ولی با این حال نمی‌توان به یک نتیجه‌گیری نهایی رسید. جای دارد در این مورد هم دیدگاه پژوهشگران مطرح گردد و هم نقطه نظرهای کودکان. نکته مهم این است که این نظریه‌ها از کتاب «مقدمه‌ای بر روانشناسی نقاشی کودکان» اقتباس گردیده است. این کتاب شامل دستاوردهایی از فلسفه، پژوهش‌های مربوط به ادراک، روانشناسی بالینی، هنر و زیبایی‌شناسی روانشناسی تکامل و شناخت کودک است.

از این کتاب به این دلیل سود جستم که عمده مطالب آن بر اساس دستاوردهای پژوهش دهه ۱۹۸۰ در حوزه هنری کودکان شکل گرفته است ابتدا به سراغ کسانی می‌رویم که سال‌ها در میان کودکان زندگی کرده‌اند و ظرافت‌های زندگی و مراحل رشد کودکان را می‌شناسند و در این زمینه‌ها سال‌ها پژوهش کرده‌اند و راه را برای ما روشن‌تر نموده‌اند. پژوهشگران به این نتیجه‌ها رسیده‌اند:

–  کودکان برای رضایت خاطر خود نقاشی می‌کنند.

–  نقاشی برای کودکان مانند بازی است.

–  ارضای غریزه بازی را در کودکان تداعی می‌کند .

–  نقاشی یک شیوه تخلیه انرژی مازاد است.

–  نقاشی چیزی در حد فاصل میان بازی و تصویر ذهنی است.

– کودکان همانقدر از نقاشی لذت می‌برند که در تنهایی از بازی با اسباب‌بازی‌های خود شاد می‌شوند .

– کودکان در کارهای هنری تمرین‌هایی انجام می‌دهند که به تکامل مهارت‌هایی می‌انجامد که در بزرگسالی برایشان اهمیت دارد.

–  به علت تفریح و نشاطی که در هنگام نقاشی کسب می‌کنند.

– بیان احساسات و حالت‌های شخصی است .

–  نقش نقاشی در کلیه عرصه‌های زندگی و نقش مهم آن در آموزش بصری و در نهایت، رشد تصویری کودک.

–  آموزش خوب دیدن.

–  نقاشی و کاربرد سایر نظام‌های بازنمایی از قبیل ریاضیات و زبان مکتوب.

–  رشد تکامل مواد

–  بلوغ در زیست‌شناسی.

–  رشد هوش.

–  کودکان از طریق نقاشی ساختارهای شناختی را درک می‌کنند.

– کسب سازگاری با محیط و جنبه‌های تازه آن و یافتن اطلاعات جدیدتر.

–  بازسازی رویدادهای مهم شخصی.

–  تکامل بازنمایی دنیای واقعی.

–  ارضای جنسیت شهوانی و پرخاشگری و ویرانگری.

–  سازگاری عاطفی.

–  بیان امیال و ضمیر ناخودآگاه.

–  امکان پالایش عواطف سرکوب شده.

– فرصتی برای بیان بی زیان تکانه‌های غریزی.

– تقویت نوعی حس تسلط.

–  ایجاد لذت بصری و حرکتی.

–  ایجاد نوعی نظم ابتدایی.

–  فعالیتی ارضاکننده.

–  تجربه‌هایی از تصویرهای خلق شده.

– تاثیرات اجتماعی .

– ایجاد ارتباط با دیگران.

به عقیده پژوهشگران هدف کودک از نقاشی کردن و لذت بردن از آن را آفرینش دنیایی تازه و به عبارت دیگر «آفرینش دنیایی نمادین» نامیده‌اند. نکته‌هایی که از کودکان نقل می‌گردد، همگی از میان مصاحبه‌های انجام شده در مجله «کیهان بچه‌ها» جمع‌بندی شده است. تعداد شرکت کنندگان در گفتگو ۶۰ دختر و پسر از سنین پیش از دبستان تا دوازده سال بودند. گفتگوهای ما در چند نوبت و به مناسبت‌های مختلف انجام شده است. بعضی از گفتگوها با حضور خانواده‌ها در دفتر مجله کیهان بچه‌ها و برخی دیگر در نمایشگاه‌های نقاشی کودکان انجام گرفته است. شرایط کودکانی که با آنها به گفتگو پرداختیم، کودکانی از طبقه‌های گوناگون و متفاوت اجتماعی بوده‌اند؛ از دانش‌آموزان مدرسه شاهد، کودکان آموزش دیده، کودکان آموزش ندیده، کودکانی که توسط خانواده‌ها هدایت شده و از پایین و بالای شهر بوده است. نتیجه گفتگوهای انجام شده به قرار زیر است:

–  ما نقاشی را دوست داریم چون برای ما یک زبان است.

– ما خیلی حرف‌های خود را با نقاشی بیان می‌کنیم.

– نقاشی مثل یک دوست همیشه با ما است.

–  اگر ما نقاشی نکنیم، کمتر چیز یاد می‌گیریم.

– نقاشی به ما خیلی چیزها یاد می‌دهد.

–  نقاشی را دوست داریم، برای این که با آن می‌شود با دنیا آشنا شد.

–  هنر، ابزار احساسات و خلاقیت انسانی است.

–  چون بیان احساس درونی یک انسان است.

– از نقاشی یاد گرفتم که همه چیز در طبیعت رنگ دارد.

– می‌توانیم با نقاشی محیط اطراف‌مان و چیزهایی که در آن قرار دارد، بهتر بشناسیم.

–  نقاشی وسیله‌ای برای شناخت طبیعت است.

– بعضی موقع‌ها که به جاهای دیدنی می‌رویم خاطره‌های خوبمان را که در آنجا به دست آورده‌ایم با زبان نقاشی بیان می‌کنیم و هر وقت که خیلی بزرگ شدیم و خواستیم یاد دوران کودکی‌مان بیفتیم، نقاشی‌های آن روزهایمان را می‌بینیم.

–  نقاشی به ما یاد می‌دهد که ریزه‌کاری‌های طبیعت را بهتر ببینیم و اطرافمان را با نگاه تیزبینانه‌تر مشاهده کنیم، نقاشی یادگار خوبی از دوران کودکیمان است.

– نقاشی استفاده‌های زیادی دارد، مثلاً اگر نقاشی را یاد بگیریم می‌توانیم هنرهای دیگر را بشناسیم.

–  بعضی وقت‌ها نقاشی وسیله خوبی است برای این که حوصله‌مان زیاد سر نرود و یک کار جذاب و سرگرم‌کننده است.

– نقاشی را یاد می‌گیریم که با آن رنگ‌های طبیعت و جهان را بهتر بشناسیم.

– نقاشی را یاد می‌گیریم که با مداد رنگی، ماژیک، درخت بکشیم، ماهی بکشیم، آسمان بکشیم یا حیوانات را نقاشی کنیم.

–  نقاشی یعنی فکر و ذهن آدم.

– نقاشی به ما یاد می‌دهد که از چیزی نترسیم.

–  تأثیر نقاشی بر روی من این قدر بود که حتما خاطره‌های آن را می‌نویسیم.

– همکاری کردن با دیگران را یاد گرفتم.

– نقاشی وسیله‌ای برای نشان دادن احساسات ماست.

-زبان راحتی است و خیلی حرف‌ها را فقط با نقاشی می‌توان گفت.

– ما نقاشی را دوست داریم، چون کار اصلی ماست.

– هر بچه‌ای نقاشی نکند، بی‌سواد است .

– فهمیدم که رنگ‌های مختلفی هستند که از آنها می‌توان استفاده کرد.

با طرح دیدگاه‌های کارشناسی و نظرهای کودکان پی می‌بریم که دلیل‌های علاقه‌مندی کودکان به نقاشی به اندازه همه افکارشان بی انتها است. به این ترتیب آیا واقعا می‌توان گفت که چرا کودکان نقاشی را دوست دارند و چرا نقاشی می‌کشند؟

مطالعه ی تاثیرات آموزش هنر بر فرآیند جامعه پذیری (اجتماعی شدن) کودکان

عنوان مقاله: مطالعه ی تاثیرات آموزش هنر بر فرآیند جامعه پذیری (اجتماعی شدن)  کودکان

نویشنده: عثمان آیپک ارسلان

دانشگاه قاضی(ترکیه) ، دانشکده ی آموزش حرفه ای، دپارتمان هنرهای کاربردی

خلاصه مقاله  

در حالی که آموزش هنر با هدف پرورش کودکانی دارای ذهن خلاق ، جستجوگر، برخوردار از حرمت نفس، مولد، و برخوردار از قریحه و ذوق  و ادراک زیباشناسی  صورت می گیرد؛ به نظر می رسد که  تلاش برای ایجاد یک جامعه مدرن و اجتماعی  نیزهمین هدف را دنبال می کند.

مراحل کسب ارزشها ، رفتارها و دانش و آگاهی از  جامعه ای که کودک به آن تعلق دارد، را فرآیند “جامعه پذیری” می نامند.  در این فرآیند ، کودک هر تجربه ای را که می بیند و کسب می کند در  زندگی به کار می بندد.

این واقعیت که کودکانی که آموزش هنر می بینند تا  شخصیت خود را توسعه دهند، و شخصیت آنها با هنر و ارزش های زیبایی شناسی تغذیه می شود، در زندگی حرفه ای و  اجتماعی موفق تر و منظم تر می شوند.

واضح است كه كودكانی كه  آموزش هنر می بینند، به دلیل احساس موفقیت و رضایت از خود ، از عزت نفس و حرمت ذات  بهتری برخوردارند. کودکی که قادر است خود را از طریق هنر بیان کند ، می تواند ویژگیهای سالم شخصیتی را پرورش دهد ، در زندگی اجتماعی شرکت کند و فعال و سودمند باشد. در این تحقیق ، تغییرات رفتاری ای مورد بررسی قرار گرفته است  که آموزش هنر در بهبود کودکان از نظر سازگاری با محیط موثر بوده است.

مقدمه

هنر پدیده مهمی از محیط اجتماعی و فرهنگی است که در این محیط رشد می کند و ابزاری مهم برای فراتر رفتن از خود است. هنر می تواند به اتحاد و همبستگی بین انسان ها کمک کند، و به طور مستقیم یا غیرمستقیم به شکل گیری آگاهی در باره موضوعات اجتماعی منجر شود. هنر می تواند جنبه های مذهبی ، سیاسی ، اقتصادی و تکنولوژیکی فرهنگ را توضیح دهد (دیکسون و چالمرز 1990).

فیشر (1990) ضمن تعریف هنر به عنوان یک ضرورت برای اینکه انسان بتواند از آن آگاه شود و آن را تغییر دهد ، در درک انسان از واقعیت ها و مقاومت در برابر آن ، بر هنر تأکید می کند. طبیعی ترین و قدرتمندترین ضرورت اندیشه انسان ، تلاش او برای بازیابی و بازنمایی اشیاء و وقایع به شیوه ی زیبایی شناختی است.

بی نظمی ها و اختلال ها، تفکرآدمی را وامی دارد که به دنبال راه حل بگردد. از سوی دیگر ، نظم و تركیب، یگانه پیش شرطی است كه طی آن انسان می تواند خودش را درک کند و بشناسد. از این نظر ، هنر همان  نظم ومنبع الهام است.هر فرد در ارتباطی همه جانبه ، ظریف ، پیچیده و فشرده با محیطی است که در آن زندگی می کند؛ محیطی که از اجزای طبیعی ، اجتماعی و فرهنگی تشکیل شده است.

آموزش و تعلیم و تربیت نقش مهمی در تعامل بین انسان و محیط دارد.  البته نه هر نوع آموزشی، بلکه سیستمی از آموزش و پرورش که بر جنبه های کیفیتی تمرکز داشته باشد. آموزش هنر نیز بخشی از نظام آموزشی محسوب می شود.

افراد در جوامع مدرن باید در زمینه های علمی ، هنری و تکنیکی دانش لازم و کافی را داشته باشند. در صورت فقدان یا عدم وجود یکی از این زمینه ها ، زندگی فرد، سالم و متعادل و رضایت بخش نخواهد بود. آنچه در مرکز و محور آموزش هنر قرار دارد انسان است: موجودی زیست شناختی، اجتماعی، و فرهنگی. انسان به لحاظ جنبه های شناختی، عاطفی، و جنبشی یک کلیت واحد به شمار می آید. انسان برای رشد هر یک از این جنبه ها به دانایی و یادگیری نیاز دارد؛ اما این امکان وجود دارد که به افراد آموزش داده شود تا بتوانند جامعه ای را که در آن زندگی می کنند درک کنند ، با محیط ارتباط برقرار کرده و با استفاده از آموزش خلاق راه حل هایی را ارائه دهند.

آموزش هنر در نظام های رسمی آموزش و پرورش با این هدف است که  کودک از طریق تجربه ی ملموس هنر، وطی  فعالیت خلق اثر هنری،  فرآیندهای عاطفی و ذهنی اش رشد می کند و شکل می گیرد. مشاهده ، کند و کاو ، اکتشاف ، تمرین ، آزمایش ، نظارت و نهایی کردن ، که همگی فرایندهای بنیادی آموزش هنر است ، کودک و نوجوان را برای دنیای علمی و تکنولوژیکی معاصر آماده می کند ، زیرا این فعالیت ها بسیار شبیه به فرآیندهای تحقیقات علمی هستند.

پیشرفت و تغییر در ساخت اجتماعی در دوران کنونی ، به پرورش افراد متعادل ، سازگار و خلاق و برخوردار از عزت نفس نیاز دارد ، که بتوانند نقد کنند ، و بدانند که چه کاری انجام دهند. دنیای کنونی به افراد منفعل، محتاج، بی علاقه به کنجکاوی در مسائل اجتماعی نیازی ندارد. برای دستیابی به این هدف، آموزش هنر به خردسالان بسیار ضروری و حیاتی است.

آموزش هنر و فرآیند جامعه پذیری در کودکان

زندگی عبارت است از فرایند سازگاری با شرایطی که ما در آن زندگی می کنیم. سازگاری یک فرایند دوگانه است و از این واقعیت تشکیل شده است که افراد در طی یک تحول مداوم و مستمر زندگی ، تغییرات بیولوژیکی ، ذهنی ، اجتماعی و عاطفی را در درون خود می پذیرند و سپس مطابق با این تغییرات رفتارها و نگرش ها را به نمایش می گذارند و از طرف دیگر پیوندهای مثبتی با افراد پیرامون خود برقرار می کنند.

روشهایی که افراد ضمن غلبه بر مشکلات با آن روبرو هستند ، در طول زندگی چندان تغییر نمی کنند و این نکته را می توان با این واقعیت توضیح داد که روش های سازگاری و مکانیسم های دفاعی در دوره کودکی شکل گرفته و سازگاری را می توان به عنوان دو بعد ، سازگاری شخصی و سازگاری اجتماعی در نظر گرفت. سازگاری (Ozgüven 1992).

جامعه پذیری متضمن و در برگیرنده ی ارتباط بین رفتارهای یک فرد در یک سن خاص ، جنسیت و موقعیت اجتماعی با رفتارهایی است که یک جامعه از فرد انتظار دارد. فرآیند جامعه پذیری از دو جهت قابل تامل است.  والدین می توانند یکی از مؤلفه های جامعه پذیری برای فرزندان خود باشند در حالی که فرزندان می توانند به عنوان یک عنصر جامعه پذیری برای والدینشان شناخته شوند.

جامعه پذیری مبتنی بر یادگیری ، به ویژه نظریه یادگیری اجتماعی است و منعکس کننده انتظارات فرهنگی و داوری های کلیشه ای است. برای اینکه فرایند آموزش هنر بتواند مطابق با اهداف آن انجام شود ، نیاز به برنامه ها و فعالیت های به خوبی برنامه ریزی شده است. ورود هنر در زندگی هنری یک فرد ، زندگی شسته و رفته ای برای او فراهم می آورد، و همچنین امکان زیستن با اشتیاق و آزاد.(اردن 2004). آموزش هنر بر همه زمینه های توسعه تأثیر می گذارد. کودکان یاد می گیرند که چگونه بسته به سطح رشد و توسعه ، ایده های خود را بیان کنند و مفاهیمی که یاد می گیرند را به اشکال هنری تبدیل کنند.

کودکان با مشارکت در فعالیتهای مختلف هنری ، مهارت های اجتماعی ، عزت نفس و اعتماد به نفس خود را پرورش می دهند (شریرماخر 2002).

به گفته پیاژه ، رشد ذهنی بیشتر به دانش مبتنی بر فعالیت جسمانی و فیزیکی و آگاهی  از اشیاء خارجی بستگی دارد. كودكان خردسال بواسطه چشیدن، بو كردن ، احساس كردن ، ديدن و شنيدن  ازطریق کارها و فعالیتها یی که با اشیاء سرو کار دارد یاد می گیرند. با پیشبرد این نوع یادگیری بدنی ، می توان نوع روابطی مانند مقایسه ، طبقه بندی ، ترتیب با اشیاء و عمل را بهتر درک کرد.

شرکت در کارهای گروهی از طریق فعالیت های هنری به کودک امکان می دهد چیزی به نام همیاری را یاد بگیرد و با مفهوم اجتماعی آشنا شود. ورود کودک به این مرحله، حاصل تجربه های اولیه ی فرآیند کندو کاو، تلاش کردن، کشف کردن، و پی بردن و کسب احساس لذت از سرگرمی ها است (بیرسون 1993). کودکان هنگام کار بر روی یک فعالیت هنری ، با یکدیگر یا بزرگسالان در مورد نقاشی یا مجسمه صحبت می کنند.

از مجله ی : علوم رفتاری و اجتماعی

پنجمین کنفرانس جهانی علوم آموزشی (2013)

تهیه خلاصه و ترجمه: صالحی

مرداد 98

مقاله اصلی 

شواهد جدید در مورد مزایای آموزش هنر

شواهد جدید در مورد مزایای آموزش هنر

Brian Kisisda and Daniel H.Bowen

دانش آموزان کلاس پنجم واحد هنرمنتظر بازدید بانوی اول کشور، میشله اوباما در مدرسه ساووی Savoy هستند ، یکی از هشت مدرسه ای که سال گذشته برای ابتکار عمل در کمیته هنر و علوم دفتر ریاست جمهوری، در محله آناگوستیا واشنگتن انتخاب شد. بر اساس گزارش دفتر بانوی اول، این مدارس رویکرد هنر را به عنوان بخش مرکزی و اصلی استراتژی اصلاحات خود برگزیده اند، هم به منظور بهبود فرهنگ و آب و هوا، و هم برای تقویت موفقیت تحصیلی در مدارسی که به طور سنتی و به دلیل فقر در ردیف مدارس کم کار و ناکارآمد ارزیابی شده بودند.

REUTERS / جاناتان ارنست

تعامل با هنر برای تجربه انسانی ضروری است. تقریباً  همزمان با رشد مهارت های حرکتی ، کودکان از طریق بیان هنری ارتباط برقرار می کنند. هنرها با دیدگاههای مختلف ما را به چالش می کشد ، ما را مجبور می کند تا با “دیگران” همدلی کنیم و به ما این فرصت را می دهد که درمورد شرایط انسانی تأمل کنیم.

شواهد تجربی این گزاره ها را تأیید می کند: در بین بزرگسالان ، مشارکت در هنر مربوط به رفتارهایی است که به سلامت جامعه کمک می کند ، از جمله افزایش تعامل مدنی ، تحمل و مدارای بیشتر اجتماعی و کاهش رفتارهای منفی ما با دیگران.

با این حال ، اگرچه ما تأثیرات تحول آمیز هنر را تشخیص می دهیم ، جایگاه آن در آموزش کودکان به طرز فزاینده ای پیچیده است.

یک چالش مهم برای آموزش هنر عدم وجود شواهد تجربی است که نشان دهنده ارزش آموزشی آن است. گرچه کمتر کسی انکار می کند که هنر از مزایای ذاتی برخوردار است ، اما دفاع از ایده ی “هنر به خاطر هنر” برای حفظ وارائه ی درس هنر در مدارس کافی نیست.

البته  بررسی ها و نظر سنجی ها  نشان می دهد اکثریت قریب به اتفاق مردم معتقدند که هنرها بخشی ضروری در نظام آموزش و پرورش هستند.

طی چند دهه گذشته ، تعداد دانش آموزانی که آموزش هنر می گیرند به شدت کاهش یافته است. این روند در درجه اول به دلیل تاکید برمسئولیت پذیری مبتنی بر آزمون استاندارد است ، که مدارس را تحت فشار قرار داده است تا منابع را روی موضوعات آزمایش شده متمرکز کنند. در این زمینه تحقیقاتی صورت گرفت که نتایج قابل تاملی در بر داشت.

این نتایج نشان داد که افزایش قابل توجه در تجربیات آموزشی هنری ، تأثیر قابل توجهی در نتایج تحصیلی ، اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارد. این دسته از دانش آموزان کاهش 3.6 درصدی در تخلفات انضباطی ، بهبود 13 درصدی در دروس،  و افزایش 8 درصدی در احساس همدلی با دیگران را نشان دادند.  از نظر میزان همدلی با دیگران ، دانش آموزانی که تجربیات بیشتری در زمینه آموزش هنر بدست آوردند، نسبت به احساسات دیگران حساس تر بودند و علاقمند بودند به افرادی کمک کنند که با آنها بد رفتاری شده است.

دلایل محکمی وجود دارد که نشان می دهد درگیر شدن در آموزش هنر می تواند وضعیت مدرسه را بهبود بخشد ، دانش آموزان را با حس هدفمند بودن توانمند سازد و احترام متقابل را برای معلمان و همسالان خود تقویت کند.

این یافته ها شواهد محکمی را ارائه می دهد که  آموزش هنری می تواند تأثیر مثبت معنی داری بر پیشرفت تحصیلی و اجتماعی داشته باشد. از آنجا که مدارس نقش مهمی در پرورش نسل بعدی شهروندان و رهبران دارند ، ضروری است که ما در مورد هدف اساسی یک آموزش و پرورش خوب تأمل کنیم. این مأموریت در مواقع تحمل و مدارای اجتماعی و مواجهه با تهدیدات ارزشهای اساسی دموکراتیک ما بسیار مهم است. وقتی  سیاستگذاران شروع می کنند  به جمع آوری و ارزیابی نتایج نمرات آزمون می کنند، به احتمال زیاد ارزش هنرها را در اهداف و مأموریت اساسی آموزش و پرورش درمی یابیم.

Brown Center Chalkboard

Chalkboard Brown Center در ژانویه 2013 به عنوان یک مجموعه هفتگی شامل تجزیه و تحلیلهای جدید در مورد سیاست ها ، تحقیقات و اقدامات مرتبط با آموزش ایالات متحده آغاز به کار کرد.

در ژوئیه سال 2015 ، Chalkboard به عنوان یک وبلاگ Brookings مجدداً راه اندازی شد تا محتوای دائمی ، به موقع و متنوع تری ارائه دهد. مشارکت کنندگان در هر دو سری مقاله اصلی و وبلاگ فعلی متعهد هستند که شواهدی را برای بحث درباره سیاست های آموزشی در آمریکا ارائه دهند.

BROWN CENTER CHALKBOARD

New evidence of the benefits of arts education

Brian Kisisda and Daniel H.Bowen

February 12, 2019

https://www.brookings.edu/blog/brown-center-chalkboard/2019/02/12/new-evidence-of-the-benefits-of-arts-education/

بازی گوشی های کودکانه یک طراح

بازی گوشی های کودکانه یک طراح PAUL RAND

آریا کسایی، دو هفته نامه هنرهای تجسمی تندیس، شماره 59، 12 مهر 1384، ص 12-13.

«طراحی خیلی ساده است، به همین خاطر خیلی مشکل است.» پل رند

آمریکایی‌ها نمی‌توانند از لحاظ داشتن هنرمندان طراز اول در نیمه اول قرن بیستم چندان به خود ببالند. غالب هنرمندان بزرگی که در این سرزمین فعالیت کردند، کسانی بودند که بر اثر فشارهای جنگ جهانی اول به این کشور مهاجرت کردند و تجربه حاصل از ۴۰۰ سال فعالیت را نیز با خود منتقل کردند. در میان تک ستاره‌های آمریکایی، که شاید تعدادشان از انگلستان دو دست هم فراتر نرود، پل رند(1) طراح گرافیک متولد بروکلین (2) نیویورک (3) یکی از خلاق‌ترین و پیشروترین طراحان گرافیک قرن بیستم می‌باشد.

رند متولد ۱۹۱۴ در بروکلین یکی از مناطق چهارگانه نیویورک می‌باشد و نیویورک مرکز هنری قرن بیستم. رند تحصیلاتش را در پرت (4) و پارسونز(5) انجام داد و در مدت شش دهه فعالیت هنری حرفه‌ای خود، مدیریت هنری مجلات معتبری چون اسکوایر(6)، مدیریت هنری شرکت‌های معظمی چون آی. بی. ام (7) شبکه‌ ای.‌بی‌.سی(8)، طراحی جلد چندین انتشارات معتبر چون وینتیج(9) و ناپف(10) تصویرگری کتاب‌های کودکان، تدریس در دانشگاه و … را برعهده داشت.

رند در ابتدا از تکنیک کلاژ برای اجرای ایده‌های خود در طراحی سود جست، شیوه‌ای که حتی در آخرین دوره آثار وی نیز کماکان دیده می‌شود. در این شیوه، هنرمندی که در رند بیشترین تأثیر را از وی گرفت، هنری ماتیس (11) بود. رند مانند ماتیس با بریدن کاغذهای رنگی و استفاده از قدرت آشنایی نمادها به خلق آثار خود پرداخت. آثاری که در آن فضاهای مثبت و منفی از ارزش یکسانی برخوردار می‌باشد. ترکیب‌بندی آثار رند بسیار پویاست و همواره نوعی بازیگوشی و نگاه آمیخته به طنز در آثار وی وجود دارد. این نگاه شوخ طبعانه موجب می‌گردد که بیننده در لحظه برخورد با اثر به نوعی شگفت‌زده شود و ناخواسته وارد یک بازی تصویری می‌شود.

پل رند، طراح جسوری است. و این جسارت را می‌توان در تک‌تک آثار او مشاهده کرد. چه آثار فرهنگی و چه آثاری که بنابر سفارشات شرکت‌های تجاری انجام داده است. او سال‌های فراوانی را در خانه شخصی خود در کنار همسر و دخترش به کار پرداخت. نگاه عاطفی و گاه کودکانه رند در طول سالیان متمادی تاحدی حاصل همین نکته است.

نتیجه همکاری پل رند با همسرش «آن» (12) چندین کتاب کودک می‌باشد که تحسین منتقدان را برانگیخت. اوج خلاقیت رند در ایده و آزادی در اجرا را می‌توان در این تصویرسازی مشاهده نمود. استفاده از برش‌های کاغذ و به کار بردن اشکال دوست داشتنی کودکانه در مجموعه‌ای از ترکیب‌بندی‌های بدیع از ویژگی‌های این مجموعه از آثار اوست. برخی از شخصیت‌هایی که توسط رند طراحی گردیده‌اند محبوبیت فوق‌العاده‌ای یافتند. از جمله این شخصیت‌ها «یک کوچولو» می‌باشد که از دو جنبه طراحی و شخصیت‌پردازی نمونه بسیار موفقی می‌باشد.

در اواخر دهه ۶۰ رند آرام آرام از تصویرسازی کتاب کودکان و طراحی جلد کتاب فاصله می‌گیرد و جذب طراحی هویت برای سازمان‌ها و شرکت‌های معظم می‌گردد و در این دوره بخشی از زیباترین و به یادماندنی‌ترین آثار خود را خلق می‌کند.

همکاری رند با شرکت‌هایی مانند آی. بی. ام از طراحی آرم آغاز و تا طراحی‌های محیطی شرکت ادامه می‌یابد. در این پوسترها و آگهی‌هایی که با استفاده از نمادها و نشانه‌های تصویری و نوشتاری طراحی گردیدند، بسیار قابل توجه می‌باشند. شوخی‌های تصویری که سابقا در تصویرسازی‌ها انجام می‌گرفت، اینبار در آگهی‌های تجاری با اندکی پیچیدگی بیشتر صورت می‌پذیرد و بیننده و خواننده را بیشتر درگیر می‌کند.

یکی از نکاتی که در آثار رند قابل توجه می‌باشد، تکامل هماهنگی بین ایده و ترکیب‌بندی است. آثار وی علاوه بر این که همواره دارای ایده مناسبی است از لحاظ زیبایی و نحوه قرارگیری اشکال و رنگ‌ها نیز کامل می‌باشد.

استفاده از تضاد نیز تقریباً در همه آثار وی دیده می‌شود؛ تضاد بین حروف تایپی و دستنویس‌های آزاد، تضاد بین فرم‌های هندسی و اشکال آزاد، تضاد بین سیاه و سفید، موضوعات جدی و بیان کمیک و ….

آثار رند بعد از گذشت نیم قرن، تازه، سرحال، زیبا و ساده به نظر می رسند.