تقویت تفکر و شناخت کودکان از طریق هنرهای تجسمی

نوشته: دکتر ویکی هارگریوز

ترجمه: ریحانه علویان

 

هنرها فرصت هایی را برای شیوه های پیچیده و پویای اندیشه و ارتباطات به کودکان ارائه می دهند. سواد مجموعه ای از توانایی ها برای ایجاد و انتقال معنا از طریق اشکال یا انواع متون است و ممکن است به صورت دیداری و همچنین از طریق گفتار و نوشتار بیان شود. مانند زبان کلامی، «زبان‌های» دیداری مانند نقاشی، کلاژ کردن و مجسمه‌سازی به کودکان کمک می‌کنند تا تفکر خود را توسعه دهند. کودکان می توانند از این زبان های بصری برای کشف ایده ها و برقراری ارتباط با فرآیندهای شناختی خود استفاده کنند. در واقع، «چند سوادی» یا زبان‌های مختلفی که توسط هنر ارائه می‌شود ممکن است به همه کودکان (به ویژه آن‌هایی که در برقراری ارتباط کلامی مشکل دارند) برای برقراری ارتباط و همکاری در معناسازی، بیان خود و یادگیری مهارت‌های زبانی كمك کنند.

چگونه هنرهای تجسمی به تفکر و رشد شناختی کمک می کند؟

  • از منظر شناختی، کودکان از هنرهای تجسمی برای تفسیر دنیای اطراف خود استفاده می کنند. کودکان ممکن است در هنرهای تجسمی، روابط، چگونگی کار کردن، هویت خود در زمان حال و آینده خود را بازنمایی کنند و در مورد آنها فکر کنند. هنگامی که کودکان فعاليت هنر ي انجام ميدهند، خاطرات، تجربیات، مشاهدات و تخیل خود را با هم ترکیب می کنند.

  • مهارت‌های حرکتی ظریفی که کودکان از طریق تجارب هنرهای تجسمی كسب می‌کنند نیز با پیشرفت شناختی مرتبط است، و این ممکن است به این دلیل باشد که کودکانی که می‌توانند مهارت‌های حرکتی ظریف را به طور خودکار و کارآمد انجام دهند، می‌توانند سطح بیشتری از توجه و منابع شناختی را به یادگیری پیچیده‌تر اختصاص دهند. بسیاری از انواع مختلف فعالیت های هنری شامل دست ها و انگشتان می شود و به کودکان کمک می کند تا کنترل حرکتی خود را توسعه دهند. به عنوان مثال، فعالیت‌هایی مانند قالب‌گیری خمیر و خاک رس، كندن برچسب‌ها، قيچي كردن اقلام کوچک کلاژ، رشته‌بندی مهره‌ها، بافتن، استفاده از سوراخ‌کن و بریدن با قیچی، همگی باعث افزایش قدرت و مهارت انگشتان می‌شوند.

  • هنرهای تجسمی شامل طیف وسیعی از حالت‌ها و روش‌ها از جمله طراحی، چاپ، مجسمه‌سازی، بافندگی، خیاطی و سایر کارهای منسوجات است. هر كدام اينها دارای امکانات و محدودیت‌هایی است که بر آنچه کودکان فکر می‌کنند، انجام می‌دهند و خلق می‌کنند، تأثیر می‌گذارند. وقتی طیفی از روش‌ها یا مواد برای بیان ایده‌ها به کودکان پیشنهاد می‌شود، آنها می‌توانند از امکانات مختلف برای درگیر کردن دانشی که از منابع و تجربیات مختلف دریافت کرده‌اند استفاده کنند. انواع هنرهاي تجسمي  نیز به کودکان کمک می کند تا سوالات بهتر و متنوع تری بپرسند. همانطور که کودکان این تفاسیر متنوع را ادغام می کنند، معانی پیچیده تری هم خلق ميكنند.

  • ترجمه معانی از یک سیستم نشانه (مانند زبان کلامی) به دیگری (تصویر) یک کار شناختی مهم است. چنین کارهایی به کودکان کمک می کند تا به شیوه های متفاوت و استعاری فکر کنند. هنگامی که کودکان سعی می کنند از چندین زبان برای معناسازی استفاده کنند، ظرفیت آنها برای تفکر و دستکاری ذهنی و سازماندهی ایده ها، تصاویر و احساسات افزایش می یابد. علاوه بر این، کودکان اغلب از انواع روش‌ها (یا اشکال ارتباطی) در کنار یکدیگر برای کمک به برقراری ارتباط و کشف ایده‌ها استفاده می‌کنند، و معلمانی که از این امر استقبال می‌کنند، کودکان را تشویق می‌کنند تا از سیستم‌های نشانه‌ای مختلف که نیاز دارند برای برقراری ارتباط استفاده کنند. برای مثال، کودکان ممکن است یک روایت شفاهی و برخی حرکات بیانی را در کنار نقاشی یا ساخت بلوک ارائه دهند. یک نقاشی ممکن است شامل تصاویر، حروف نوشته شده، اعداد یا کلمات، نمادها (مانند پرچم) باشد یا ممکن است با جلوه های صوتی و حرکات برای تقویت معنای تصویر همراه باشد.

  • هنرهاي تجسمي به شكل گيري و توسعه مفاهيم در ذهن كودكان كمك مي كند. به عنوان مثال، برای یک کودک نوپا، “سگ” ممکن است با خز و حرکت نشان داده شود، در حالی که یک کودک بزرگتر ممکن است سعی کند چهار پا و یک دم را بکشد. کودکان همچنین می توانند درک خود را از یک مفهوم بسیار خاص به یک درک انتزاعی تر تعمیق بخشند: برای مثال، کشیدن انواع مختلف سگ می تواند به کودکان کمک کند تا شباهت ها و تفاوت های کلیدی بین نژادها را متوجه شوند. تجربه تلاش برای بازنمایی یک مفهوم، کودکان را از درک سطحی به درک عمیق‌تر سوق می‌دهد. درک ویژگی های اصلی یک مفهوم سپس آنها را قادر می سازد تا آن را به ایده ها و مفاهیم دیگر متصل کنند.

گسترش یادگیری

استفاده از هنرها در یک فرآیند تحقیق یا کاوش می تواند کودکان را تشویق کند که برای مدت طولانی تری با یک ایده یا موضوع درگیر شوند. نقاشی و سایر هنرهای تجسمی به کودکان کمک می کند تا ایده ها، سؤالات و تصورات نادرست خود را پردازش کنند و تفکر و دانش خود را نمایان سازند. هنگامی که کودکان نقاشی می کنند، به جای تلاش برای ایجاد تصاویر واقعی، درک شناختی خود را در مورد خود و دنیای خود ترسیم می کنند، و معلمان باید به دنبال کشف و تعمیق عمدی این درک های شناختی باشند. به عنوان مثال، برای بیان ایده های خود در مورد تولد، ممکن است کودک خود را در کنار میزی با کیک تولد روی آن بکشد. آنها ممکن است میز را از بالا بکشند، به طوری که کیک به وضوح قابل مشاهده باشد، اما شمع های روی کیک را به سمت جلو بکشند، زیرا برای کودک مهم تر است که درک خود را در مورد داشتن یک تولد به اشتراک بگذارند تا اینکه تصویری واقعی را منتقل کنند. . این بدان معناست که معلمان به جای نگاه کردن به هنر کودکان برای شواهدی از مهارت‌های هنری در حال رشد آن‌ها، باید هنر کودکان را به‌عنوان بازنمایی کل‌نگر از تجربه و دانشی که کودکان از بافت اجتماعی-فرهنگی خود به دست آورده‌اند نگاه کنند. معلمان می توانند عمداً بر کمک به کودکان برای بازنمایی، شفاف سازی یا گسترش ایده های خود و برنامه ریزی تجارب مرتبط با ایده هایی که کودکان به آنها علاقه مند هستند، تمرکز کنند.

امکان تفکر متنوع

برخی از محققان دریافته‌اند که کودکانی که زبان انگلیسی را به‌عنوان زبان دوم دارند، از هنرهای تجسمی به‌عنوان ابزار میانجی برای کمک به برقراری ارتباط با دیگران و بیان ایده‌ها استفاده می‌کنند. استفاده از هنرهای تجسمی می تواند به ویژه برای زبان آموزان با تنوع عصبی و سخنرانان زبان های دیگر مناسب باشد، زیرا هنرهاي تجسمي انعطاف پذیری را برای کودکان فراهم می کند تا از نقاط قوت و مهارت های خاص خود استفاده کنند و موضوعات فرهنگی مرتبط و زمینه های مورد علاقه را شناسایی کنند که آنها را درگیر می کند و می توانند موفق باشند.

نتيجه گيري:

هنرهای تجسمی به کودکان فرصت‌هایی می‌دهد تا مهارت‌های یادگیری مهمی مانند مشاهده دقیق و درگیر شدن در مسائلی که به آنها علاقه دارد را، توسعه دهند. آنها روش هایی را برای برقراری ارتباط با ایده ها و احساسات، همکاری با دیگران و تفسیر ایده هایی که به صورت بصری منتقل می شود، یاد می گیرند. آنها ابتکار و قصد خود را نشان می دهند و می توانند برای آثار هنری خود اهدافی را تعیین کنند. آنها یاد می گیرند که در آثار هنری و فرآیندهای فعاليت هنري خود تأمل کنند و استراتژی ها و فعالیت های پیچیده تر و مؤثرتری را برنامه ریزی کنند. ويژگي هايي که کودکان ممکن است كسب کنند عبارتند از: تعامل، پشتکار، تصور و خلق، شوخ طبعی، بیان و تأمل. این ويژگي ها می توانند در زمینه های دیگر یادگیری نيز  استفاده شوند. مهم است که تجارب هنرهای تجسمی در موضوعات یا پروژه‌های گسترده‌تر مرتبط با علایق کودکان ادغام شوند و طیفی از رشته‌ها و زمينه هاي مختلف را در بر گیرند.

منبع