بردیا

جنسیت: پسر

تاریخ تولد: 1388/08

عنوان اثر: نوک های گم شده 

تاریخ انجام اثر: 1397/11

شاخه هنری: نقاشی

توضیحات: متن داستان و تصویرسازی توسط کودک انجام شده است.

متن اثر: روزی روزگاری سه مداد نوکی در جا مدادی زندگی می کردند. یک پسربچه هم صاحب آنها بود. روز چهارشنبه بود. پسربچه داشت آماده می شد که به مدرسه برود. وقتی به مدرسه رسید رفت در کلاس خود زنگ اول بود. آنها ریاضی داشتند. بعد هنر و بعد زبان و بعد فارسی و بعد قرآن و بعد فارسی و بعد علوم که زنگ آخر بود.

وقتی نوبت علوم رسید باید امتحان می دادند. پسر بچه سوال 3 بود که نوکش شکست! یک مداد نوکی دیگر برداشت اما بازم نوکش شکست! پسربچه نوک نداشت چون همه نوک ها را گم کرده بود و مادرش هم برای او نمی خرید، چون او گم می کرد.

پسربچه مداد نوکی سوم را برداشت و 7 سوال دیگر را نوشت بعد زنگ خانه وقتی سرایدار مدرسه آمد تا کلاس را مرتب کند دو مداد نوکی را دید. آنها را از روی زمین برداشت و درون یک جا مدادی گذاشت. اما خوشبختانه آن جا مدادی پسر بچه بود.

وقتی مداد نوکی از خواب بلند شد خیلی تعجب کرد، چون دو مداد نوکی دیگر هم پیش آن بود. مداد نوکی از آنها خواست بگویند چه شده. دو مداد نوکی ماجرای خودشان را برایش تعریف کردند.

بعد یکی از آنها گفت: « بیاید از این جامدادی بیرون بیاییم و کمی قدم بزنیم.»

آنها بیرون آمدند. یکی از مداد نوکی ها از بالای میز افتاد. صدای آن آمدد که می گفت: «اینجا انبار نوک است!»

دو مداد نوکی دیگر به آنجا رفتند و هر چقدر توانستند خود را با نوک پر کردند و بعد به جا مدادی برگشتند. روز بعد وقتی پسربچه آمد به مدرسه ریاضی داشت. داشت می نوشت که یک دفعه مداد نوکی از دست پسربچه رها شد و به زمین افتاد.

پسر بچه داشت به دنبال او می گشت که یک دفعه آن را کنار سطل آشغال دید. آن انبار نوک بود و پسر بچه هرچه نوک گم کرده بود پیدا کرد! و همه چیز با خیر و خوشی به پایان رسید.

دبستان پسرانه بادبادک 

عنوان اثر:  سفر به سرزمين رنگ ها، رنگ هاي سرد و گرم

تاریخ انجام اثر: 1397/07

شاخه هنری: نقاشی